معماری (به انگلیسی: Architecture) فرایند و هم چنین محصول فرایند برنامهریزی، طراحی و ساخت ساختمانها و دیگر سازهها میباشد. کارهای معماری که به شکل ساختمان بروز میکنند، معمولاً به عنوان نمادهای فرهنگی و کارهای هنری شناخته میشوند. تمدنهای باستانی معمولاً توسط بقایای معماری و دستاوردهایشان شناخته میشوند.
تاریخ معماری به زمانی بر میگردد که آدمی برای زندگی مجبور به ساخت سرپناه برای خویش بود. معماری از دورههای پیش از تاریخ اساسیترین نیازهای بشری را همچون ساخت سرپناه و خانه برآورده کردهاست. در عین حال معماری به دلیل قابلیت خلق طرحهایی در ابعاد بزرگ و با شکوه امکان یافته تا به عنوان واسط خود بزرگنمایی و نمایشی در خدمت افراد٬گروها یا کل جامعه قرار بگیرد.
معماری معاصر
از دهه ۱۹۸۰ به بعد که پیچیدگی ساختمانها در زمینههای مختلفی از قبیل سیستمهای سازه ای، انرژی و فناوری افزایش یافتهاست، شاخه معماری به بخشهای مختلفی تقسیم شدهاست. امروزه دیگر سازههای بزرگ نمیتوانند فقط توسط یک شخص خلق شوند بلکه افراد زیادی در طراحی آن نقش دارند. مدرنیسم و پست-مدرنیسم توسط افرادی در تخصص معماری مورد نقد قرار گرفتهاند، با این نگرش که معماری موفق اهداف فردی زیبایی شناختی، فلسفی یا شخصی نیست، بلکه هدف آن باید برطرف کردن نیازهای روزانه افراد باشد و باید از فناوری برای بهبود شرایط زندگی در آن استفاده شود.
ساختمان پایدار تبدیل به یک مفهوم همه گیر شدهاست و تأثیر عمیقی بر معماری گذاشتهاست. بسیاری از توسعه دهندگان تحصیل کرده امروزی، که در تأمین مالی ساخت ساختمانها شرکت دارند، به جای راه حلهای هزینه محور فوری، راه حلهای طراحی دوستدار محیط زیست و پایدار را تشویق میکنند. مثالهای عمده آن استفاده از طراحی سامانه غیرفعال خورشیدی، طراحیهای پشت بام سبز، استفاده از مواد زیست تخریب پذیر، و توجه بیشتر به مصرف انرژی ساختمانها میباشد. این جابجایی عمده در معماری باعث شده تا در دانشکدههای معماری به موضوع محیط زیست بیشتر پرداخته شود. شتاب زیادی در تعداد ساختمانهایی که به دنبال ساخت با معیارهای ساختمان سبز طراحی پایدار هستند، وجود دارد.
معماری و مهندسی
همانگونه که معماری رابطهای مشخص با هنرهای زیبا دارد، رابطهٔ مشخصی هم با مهندسی دارد. معمار میتواند نقش یک مهندس را بازی کند اما نباید فراموش شود که هر یک از این دو حرفه، تعریف مشخصی دارند. بیشتر ساختمانهای تاریخی که مورد تحسین واقع شدهاند، به دست اشخاصی ساختهشدهاند که هم معمار و هم مهندس بودهاند. هر بنا نیاز به پیشبینیهای تکنیکی دارد که کار مهندس است. در حالی که معمار علاوه بر دیدن این نیازها، باید فراتر رود و معنا، حس یا ایدهای را منتقل کند. برای مثال یک بنای مذهبی مثل کلیسا باید بیانکنندهٔ یک نظم کیهانی، منتقلکنندهٔ احساس ایثار و حتی آموزشدهندهٔ ایمان و فلسفهٔ مذهبی از لابلای ریختها و تزئینات باشد. یک ساختمان حکومتی هم باید دارای شخصیت خاص باشد و بازدیدکنندگان (یا شهروندان) را به یک رفتار مورد انتظار وادارد. خانهها باید عملکرد ایمن و شخصیتی گرم و خانگی داشته باشند. این اهداف و سیاستها توسط فرهنگ یا حتی خود شخص سازنده تعریف میشود و در حوزهٔ کاری معمار (و نه مهندس) قرار دارد.
برخی معماران بارها عنوان کردهاند که یک بنای کارکردی و ایستا ذاتاً زیبا و مطلوب است و معماری باید تنها به عنوان شاخهای از مهندسی شناخته شود. با این همه این دیدگاه، منتقدان بسیاری دارد و بناهای کمی واقعاً با در نظر داشتن این تئوری، طراحی و ساخته میشوند.